نوف سایت ادبی نوشین شاهرخی

بازگشت به صفحه قبل

کمدی خدایان یا تراژدی خدایان نرینه

   1386-11-06– شهرزاد نیوز: نوشین شاهرخی
   


کمدی خدایان یا هفت‌خوان آخرت، اثر هوشنگ معین‌زاده، نویسنده‌ی مقیم پاریس، با زبان طنز زیبایی آغاز می‌شود. راوی مرد اول شخص داستان بیست‌سالی را در اروپا در غربت گذرانیده است. هنگامی که روز عید قربان، در محله‌ای فقیر و مسلمان‌نشین، در میان معرکه‌ای گوسفندی ذبح می‌شود، راوی درجا سکته می‌کند

بر تخت بیمارستان، راوی در عالم میان مرگ و زندگی، هستی و نیستی، هفت‌خوان عالم پس از مرگ را سپری می‌کند. وی تمام مدت می‌داند که زنده به عالم مردگان رفته و می‌خواهد بازگردد و بشارت جهان پس از مرگ را دهد.

اگر ارداویراف ایران باستان سفری به بهشت و دوزخ می‌کند تا مردم را از گناهانشان بترساند و با پاداش بهشت آشنا گرداند، راوی رمان "کمدی خدایان" به دیدار فرشتگان، ایزدان، بهشت و دوزخ می‌شتابد تا ثابت کند که همه‌ی اینها پنداری بیش نیستند و حتی خدا نیز ساخته و پرداخته‌ی ذهن انسان می‌باشد. انسانی که خالق خود را در پندار خود خلق کرده و به آن شاخ و برگ داده است. در این میان پیامبرانی به دروغ خود را فرستاده‌ی این موجود خیالی دانسته‌اند و مکان‌هایی به نام بهشت و دوزخ برای پس از مرگ انسان در رؤیاها شکل گرفته‌اند و فرشتگانی که از شب اول قبر تا بهشت یا جهنم انسان را همراهی می‌کنند

سفر راوی با دیدار عزرائیل آغاز می‌شود. عزرائیل اما به جای آنکه جان راوی را بگیرد، وی را با مهربانی در سفر ذهنی‌اش همراهی می‌کند. سفر به عالمی که مذاهب سامی بشارت داده‌اند و عقلی که همواره این عوالم و پندارها را انکار کرده است، و این جدال عقل و پندار، گیتی‌گرایی و مذهب تا پایان داستان ادامه می‌یابد و تنها با پیروزی عقل بر مذهب پایان می‌گیرد

عزرائیل درحالیکه از همان ابتدا پندارهای مذهبی راوی را خیال می‌داند و به پرسش‌های روحانی راوی پاسخ‌های گیتی‌گرایانه می‌دهد، نه‌تنها بهشت و دوزخ، بلکه اساس ادیان و کتب الهی را زیر سئوال می‌برد، تا جائیکه حتی وجود خود را نیز انکار می‌کند. با وجود این بنابر قصه‌های مذهبی که از کودکی در ذهن راوی راه یافته و رسوب کرده‌اند، او را در سفر پس از مرگ بر اساس ادیان سامی همراهی می‌کند، تا راوی با چشم خود ببیند که چنین پندارهایی جز در گستره‌ی پندار و خیال نمی‌گنجند و پیامبران نیز نه پیام خدا بلکه پیام‌های خود را زیر پوشش وحی آسمانی به خورد مردم داده‌اند. پیامبرانی بی‌سواد که تنها باسوادشان در این اثر مانی است و البته زردشت جایگاه ویژه‌ی خود را داراست. پیامبری که "با خرد

انسانی و اندیشه پویای خود، انسان را تا آستانه ایزد یکتا راهنمایی کرد..." (ص145)

از میان فرشتگان، شیطان نماد عقل انگاشته می‌شود و برخلاف فرشتگان چاپلوس و تملق‌گوی بی‌اراده، فرشته‌ای باجذبه و باشعور است که کُنش‌اش بر اساس استدلال است. تا جایی که حتی از خدا نیز چیزی بی‌دلیل نمی‌پذیرد، بر "بی‌ادبی‌های" خلقت خدا ایراد می‌گیرد و در برابر کُنش‌های بچه‌گانه‌ی پروردگار نیز ایستادگی می‌کند. شیطان، فرشته‌ای خردمند است و به همین دلیل نیز اوست که میوه‌ی خرد را به انسان می‌چشاند

در تمام بحث‌های طولانی و نقل‌قول‌های فراوان از تورات و قرآن سخنی از استیلای آشکار و پنهان مردان بر زنان نیست. خدا را همه "بابا" صدا می‌کنند که مشخصا مذکر است. در میان پیامبران نیز سخنی از بانوان پیامبر به میان نمی‌آید و تنها در میان محکمه‌ای که جای خدا و انسان در آن عوض می‌شود و پپامبران نقش هیئت منصفه و دادستان را بازی می‌کنند، ناگهان صدای زنی به گوش می‌رسد. زنی از میان جمعیت برمی‌خیزد و به خدا اعتراض می‌کند که "ما را چرا زن خلق کردی؟ وقتی که مردان بندگان نورچشمی تو بودند و همه امتیازات را بدان‌ها بخشیده‌ای، چرا فقط خفت و خواری و محرومیت را به سهم ما ریخته‌ای؟..." (ص161)

خدا نیز که انتظار چنین اعتراضی را بویژه از سوی یک زن ندارد، از جمله پاسخ می‌دهد که ایراد بیشتر به خود زنان بازمی‌گردد که پرورش‌دهندگان مردان‌اند. فرشتگانی که نقش مهمی در این داستان دارند، مانند شیطان، عزرائیل و مالک دوزخ، همه مذکرند و نقش‌ورزی زنان در آن دنیا خالیست.

رمانی که به زیبایی آغاز شده، با اندرزهای عزرائیل به انسان به پایان می‌رسد. نویسنده اطلاعات خوبی در باره‌ی سه مذهب یهود، مسیحیت و اسلام دارد و تمام کتاب سرشار از نقل‌قول‌هایی از کتاب‌های این مذاهب است. نقل‌قول‌هایی که برای سخره و یا محکومیت فرامین این مذاهب آمده است. راوی و دیگر شخصیت‌های رمان اما نه‌تنها با مذاهب آریایی سر ستیز ندارند، بلکه به آنها سمپاتی نیز نشان می‌دهند و ایزد و فرشتگان نیز اینجا و آنجا فلسفه‌ی زرتشت را بالای مذاهب دیگر قرار می‌دهند

در داستان سه پیامبر سامی اختلافات خود را در دادگاه حفظ می‌کنند، اما گویی که میان مزدک و زرتشت و مانی هیچگاه اختلافی نبوده است، آنچنان که همه یکصدا به پیامبران سامی می‌تازند. انگار نه انگار که مانویان پس از استقرار اسلام نسبت به زمانی که زیر سیطره و سرکوب موبدان زرتشتی می‌زیستند از

آزادی بیشتری برخوردار شدند و گویی که مزدکیان را همان‌ها بر دار نکردند!

ناسیونالیزم آریایی در پوشش مذاهب آریایی کینه‌ی هزار و چهارصد ساله‌اش را به ادیان سامی در محکمه‌ای مضحک، خنده‌دار و گاه خسته‌کننده با سخن‌رانی‌های طولانی به تصویر می‌کشد. همراه با پاسخ‌های اغلب احمقانه‌ و پوچ پیامبران سامی. البته شخص مسیح حدودا چهره‌ای مثبت دارد، اما بویژه محمد شخصیتی لجوج و یکدنده نشان داده می‌شود که حتی یک استدلال منطقی نمی‌تواند ارائه دهد.

زبان طنز جذاب نویسنده اگر با پند و اندرزهای خردگرایانه و دین‌ستیزانه همراه نمی‌شد، اگر از نقل‌قول‌های پیاپی و طولانی از کتاب‌های مقدس پرهیز می‌شد، اگر سیر ماجراها و تصاویر زبانی کمدی خدایان را در ذهن آدمی بدون این بیانیه‌ها و عریضه‌ها بازآفرینی می‌کرد، این اثر می‌توانست اثری درخشان شود. اما سیل اندرزها و نقل‌قول‌ها داستان را بیشتر به متنی پژوهشی تبدیل کرده، که البته نه از دیدگاهی بی‌طرفانه، بلکه با جانبداری از ادیان آریایی بر سر ادیان سامی می‌کوبد.

•کمدی خدایان یا هفت‌خوان آخرت، هوشنگ معین‌زاده، چاپ چهارم 1386، آلمان، انتشارات آذرخش


http://www.shahrzadnews.org/article.php5?id=824