نوف سایت ادبی نوشین شاهرخی

بازگشت به صفحه قبل

"آبِ زیـــر کـــاه"

در ادب فارسی

دکتر بهرام گرامی

روشن است که عبارت آب زیر کاه به معنی آبی هست که در زیر کاه پنهان باشد، ولی در اصطلاح عامّه آب زیر کاه به آدم مکّار و حیلهگر، ناصاف و ناصادق، و غیر قابل اعتماد گفته می‌شود که در ظاهر خوب و در باطن فتنهانگیز است و به صورت حق به جانب در انجام مقاصد خود بر می‌آید. ضرر و خطر چنین کسی که در لباس دوست و خیرخواه ظاهر می‌شود از دشمن علنی که با چهره دشمن به میدان می‌آید بیشتر است. گاهی آدمهای از زیر کار دررو را هم آب زیر کاه می‌نامند، مثل شاگرد مدرسهای که انشاء نمی‌نویسد و مسأله هم حل نمی‌کند و بیشتر وقتها هم معلم متوجه تکلیف انجام ندادن او نمی‌شود، و در آخر سال هم نمرهی امتحانش به نمرهی بغل دستیاش بستگی دارد.

در آثار باستانی بدست آمده از بینالنهرین، متعلق به تقریباً 4000 سال قبل، بر لوحهای بزبان  Akkadian(زبانی که از 2000 پيش از ميلاد مسیح تا آغاز عصر مسیحیّت بین سامی‌ها یعنی عربان و یهودیان متداول بوده و به زبان سامی/اکدی یا آسوری/بابلی نیز معروف است) چنین نوشته شده: "نشانههای دوستی مرد اِشنونانی (Eshnunna نام شهری است باستانی در 20 مایلی بغداد امروزی) چیزی جز فریب دادن و آب زیر کاه بودن نیست و من چنین کسی را در دامی خواهم انداخت که خود بافته است." (1) شاید آب زیرکاه از ابتکارات قبایلی بوده که به علت ناتوانی جز با مکر و حیله یارای مقابله با دشمن را نداشتهاند، که البته گفتهاند مکر و حیله در جنگ روا می‌باشد. به همین جهت برای مغلوب کردن حریف، در مسیر او، روی معبر یا باتلاقی پر آب را با کاه و کُلش کاملا می‌پوشانیدند تا کسی پی نبرد که در زیر کاه آبی وجود دارد. سوارکاران دشمن، بیخیال و بیخبر از همه جا، بر کاه و کلش پا می‌گذاشتند و در آب غرق می‌شدند. در مرزبان نامه آمده "... آب که در زیر کَهِ حیلت پوشانند، خصم را بغوطهی هلاک زودتر رساند."

در ایران، آن وقتها که در ساختمان و بنّایی کاهگل به کار می‌بردند، در کنار خیابان و پیاده رو یکی دو لنگه بار کاه می‌ریختند و غالباً این کاهها توی جوی آب می‌ریخت و روی جوی را می‌پوشانید. جالب آن که با وجود حرکت آب در جوی کم ترین حرکتی در کاههای روی آب به چشم نمی‌آمد و همین به چشم نیامدن حرکت آب در زیر کاه است که انسان ناغافل را ناگاه غافل گیر می‌کند.

آب زیر کاه بودن مفهومی نزدیک به "گاو به چرم اندر بودن" را دارد، به این معنی که تا پوست گاو کَنده نشود گوشت و درون آن معلوم و آشکار نمی‌شود. این اصطلاح " فقط" در شاهنامه فردوسی دیده شده، با دو بیت زیر از آنجا:

به چرم اندر است گاو اسفندیار                                          ندانم چه پیش آورَد روزگار

ز جنگ آشتی بیگمان بهتر است                                      نگه کن که گاوت به چرم اندر است

(از صلح و آشتی چیزها حاصل می‌شود که از جنگ برنیآید.)

 در هر حال، "آب زیر کاه بودن" موضوع اشعار بسیار در ادب فارسی قرار گرفته و شاعران نکته سنج مضامینی بس بدیع از آن پدید آوردهاند، از آن جملهاند چهار بیت زیر به ترتیب از اهلی شیرازی، سلیم، واعظ قزوینی و کلیم کاشانی:

 طوفان فتنهی فلک آبیست زیر کاه                                    ایمن مشو که بحر فلک آرمیده است

شراب با رخ زردم چه کارها که نکرد                                   به روزگار چنین آب زیر کاهی نیست

(رخ زرد به کاه تشبیه شده است. آب = طراوت و تازگی رخسار از نوشیدن شراب).

غیر از زلال اخلاص با جمله دشمن و دوست                        آبی نبوده هرگز در زیر کاه ما را

از ریاضت زرد رو مانند زاهد من نیَم                                   کاب تخمیر وجود من به زیر کاه نیست

(روی زرد زاهد به کاه، خمیره یا باطن او به آب، و خود زاهد به آب زیر کاه یا آدم حیله گر تشبیه شده است.)

آب را در زیر کاه (یا کَه) پوشاندن یا نهان کردن کنایه از پنهان کاری است، با سه بیت زیر از غزلی متعلق به خاقانی:

رویم ز گریه بین چو گِلین کاه زیر آب                                از شرم روی تست رخ ماه زیر آب

حال من و تو از تو و من نیست دور از آنک                         تو آب زیر کاهی و من کاه زیر آب

خاقانیا به چاه فرو گوی راز دل                                        کز دوست رازدارتر آن چاه زیر آب

در بیت اول، گلین کاه همان کاه گِل است و روی زرد به زردی کاه تشبیه شده است. رخ ماه زیر آب هم به انعکاس ماه در آب و هم به رخسار زیر اشک اشاره دارد. امروزه نیز از شرم و خجالت آب شدن و در آب یا زمین فرو رفتن اصطلاح متداولی است. در بیت دوم، معشوق آب زیر کاه و مکار و حیله گر است و روی زرد عاشق زیر اشک غرق است. در بیت سوم، چاه رازدار است، و راز دل به چاه گفتن مضمونی متداول در ادب فارسی بوده است، با بیتی از صایب: با دل پُر رخنهی خود می‌کنم اظهار راز / نیست غیر از چاه در روی زمین محرم مرا.

سه بیت زیر به ترتیب از خاقانی، مولوی و ادیب نیز با مضمون "آب زیر کاه" است:

حال خاقانی ار چه می‌داند                                                آب خود زیر کاه می‌پوشد

چند نظارهی جهان کردن                                                   آب را زیر کَه نهان کردن

بسیار آبها که نهان کرد زیر کاه                                         تا کِی کند زمانه نهان آب در کَهَش

و پنج بیت زیبای زیر از صائب است:

ز چرب و نرمی دشمن فریب عجز مخور                               دلیر بر سر این آبِ زیر کاه مرو

چون شود هموار دشمن احتیاط از کف مده                          مکرها در پرده باشد آب زیر کاه را

زین آب زیر کاه که چرخ است و کهکشان                              ایمن مشو که موج خطرها در او گم است

سرسری نتوان به کُنه حیله اندوزان رسید                            کز تأمل آب زیر کاه روشن می‌شود

آب زیر کاه را باشد خطر از بحر بیش                                    صائب از همواری اهل زمان غافل مباش

انوری در قطعه زیر آب زیر کاه بودن را در مضمونی بدیع با مفهوم فرجام نیک آورده است:

تویی کز زلف و رخ در عالم حُسن                                       ترا هم نیمشب هم چاشتگاه است

بسا خرمن که در آتش زنی، باش                                      هنوزت آب خوبی زیر کاه است

در بیت اول، سیاهی زلف و سپیدی رخسار به ترتیب به نیمه شب تاریک و سپیدهی سحر تشبیه شده است. در بیت دوم می‌گوید هر چند روی زیبای تو به خرمن هستی عاشق آتش می‌زند، ولی خوبی و مهر درون تو همچون آبی هست که می‌تواند آن آتش را فرونشاند، یعنی تو خوبتر از آن هستی که بگذاری عاشق تو در عشق تو بسوزد.

--------------------------------------------------------------------------------------

1. Michael L. Chyet, Water under the straw: history and meaning of a Middle-Eastern proverbial expression, in: Folklore Interpreted, 1995, Editors: R. Bendix and R. L. Zumwalt, Garland Publishing, Inc., New York, p. 367.