التقاط
(eclecticism)
چیست؟
التقاطی
(eclectic)
کیست؟
شرح و
شناخت یک واژه
دکتر
بهرام گرامی
bgrami@yahoo.com
قبل از
انقلاب اسلامی، مردم عادی ایران با واژه التقاطی
آشنا نبودند. در اوان انقلاب، این واژه بر سر
زبانها افتاد و بسیاری معنی آن را دریافتند. در
زبانزد امروزی، برخی مردم واژه التقاطی را به غلط
به معنی آدم هُرهُریمذهب
و بیثبات در عقیده، و گاهی همسو با جریانهای
غالب میدانند، در حالیکه التقاطی در اصل یک
اصطلاح فلسفی
بوده و سابقه دیرینه دارد.
من هیچوقت اهل سیاست نبودهام. راستش را بخواهید
برای سیاست اهلیت قائل نیستم. مهمترین کار
سیاسیام در چند سال گذشته خواندن خاطرات دکتر علی
اکبر "سیاسی" رئیس دانشگاه تهران در بیش از نیم
قرن قبل بوده است!
التقاط
واژهایست عربی در اصل به معنی دانه برچیدن مرغ از
روی زمین و، با بسط این مفهوم، به معنی از این جا
و آن جا جمع کردن و از همه جا گرد آوردن است.
قسمتی از سخن کسی را گرفتن و به سخن خویش افزودن و
مورد بحث و اشاره قرار دادن نیز التقاط نامیده
میشود. گرفتن ایستگاههای گوناگون را با موجهای
مختلف توسط رادیو التقاط مینامند و از این رو
دستگاه رادیو را در زبان عربی گاهی جهاز التقاط
نیز نامیدهاند. در زبان انگلیسی التقاط را
eclecticism
میگویند که با
elect
و
select
به معنی انتخاب و بهگزینی
ریشه مشترک دارد و برگرفته از واژه یونانی
eklektikos
به معنی انتخاب اَنسب یا بهترین میباشد. در مقولههای
فلسفی و اجتماعی،
التقاط
آن است که برخی از
اندیشهها
و
آرای
یک یا چند
مكتب،
مورد به مورد، انتخاب و
با اندیشهها
و
آرای مكتب
معینی آمیخته شود
و
این
آمیزه
به نام مكتب
جدیدی ارائه گردد. التقاطی یا
eclectic
هم طبق تعریف کسی است که از هر یک از سیستمها
یا سبکها
یا روشهای
مختلف، اجزاء و عناصر منفردی را انتخاب میکند و
با ترکیب و تلفیق آنها
سیستم یا سبک یا روش جدید و متفاوتی به وجود
میآورد. به بیان دیگر، از هر جا چیزی میگیرد و
کنار هم میگذارد و ترکیبی جدید، با اجزاء و عناصر
قدیم، ارائه میدهد.
مفهوم
التقاط نخستین بار در یکی دو قرن قبل از میلاد
مسیح در میان فلاسفه یونان پدید آمد. گروهی به
دنبال حقیقت محض و گروهی به کلی منکر دستیابی به
حقیقت محض بودند و در این میان التقاطیون حقیقتی
را میجستند که دستیابی به آن بیشترین احتمال را
میداشت. به نقل از محمد علی فروغی در کتاب سیر
حکمت در اروپا، التقاطیون گروهی از فلاسفه قدیم
بودند که از هر مکتب فلسفی در آن زمان قولی را اخذ
میکردند و با ترکیب و تلفیق آن اقوال فلسفهای
جدید با بینشی متفاوت به وجود میآوردند. این روش
التقاطی در فلسفه دگرباره در اوائل قرن نوزده مطرح
شد.
التقاط از
ریشه
لقیط و لقط به معنای
بچه سرراهی یا هر چیز
پیدا شده
میباشد و در ارتباط با همین معنی است که متفکرین
اسلامی
التقاط
را
به این
صورت بیان میکنند كه
شخص مسلمانی
یك تفكر غیر اسلامی را میپذیرد،
در حالیکه
از شناسنامه غیراسلامی آن فكر مطلع نیست،
زیرا به نظر آنان
اگر
آن شخص
از اصل و نسب آن فكر مطلع باشد آن را به نام اسلام
قبول نمیكند.
بنابراین از نظر متفکرین اسلامی
تفکر
التقاطی شبیه
به آن است
كه
کسی
چیزی را كه در جایی افتاده برای
خود برمیدارد
و
گاهی
هم
فكر میكند آن چیزی را كه پیدا كرده مال خودش
بوده که باز یافته
است!
البته کسانی که فکر و ایدئولوژی دیگری را با عقاید
خود در میآمیزند بر این باورند که این کار را
دانسته و آگاهانه انجام میدهند.
آمیخته
كردن
اصول
اسلام
و تفکر اسلامی
با
تفکر سوسیالیسم/ماركسیسم
یا با
اگزیستانسیالیسم
یا با
لیبرالیسم
یا با
اندیشههای كهن
در ایران
قبل از
اسلام یا با
اندیشههای مرتاضانه و صوفیمنشانه
هندی
و یا با
اصول تفكر افلاطونی
و ارسطویی
همه را
التقاط
در اسلام مینامند. مفهوم
التقاط
در تقابل با
خالص
نگهداشتن یک اندیشه است. وقتی گفته میشود بعضی
كسان بدعت در دین میگذارند یا
کسانی
آراء
خود
یا دیگران را
بر دین تحمیل مینمایند،
در حقیقت
به
التقاطی
بودن آن کسان
اشاره دارند.
من نیز چون هزاران نفر دیگر نخستین بار کلمه
التقاطی را از زبان آیتالله
منتظری شنیدم که میگفتند در رژیم گذشته با آقای
مسعود رجوی در زندان همبند
بودهاند
و در خلال بحثها
و گفتگوها چنین دریافته بودند که مشی فکری سازمان
مجاهدین خلق آمیزهای
از اعتقادات اسلامی
و اقتصاد سوسیالیستی بوده است و از این روی طرز
تفکر اعضا و پیروان این سازمان را التقاطی
نامیدند. مشابه همین برداشت را از قلم آقای
سید محمد کاظم بجنوردی
در خاطراتشان از زندان رژیم گذشته خواندم که: "بحثهای
من و رجوی از همین جا شروع شد، یادم میآید نصف شب
بود که به سید محمودی گفتم
به نظر من مجاهدین خلق دارد مذهب جدیدی را پایه
ریزی میکند و در آینده حتماً انشعابی
[ در آنها
] به وجود خواهد آمد، گروهی رسماً مارکسیست میشوند و بقیه
مذهبی باقی میمانند ولی قطعاً مذهب جدیدی خواهد
بود . این یک پدیده جدیدی است که در جامعه ما دارد
شکل میگیرد و اگر موفق بشود بینشی التقاطی است."
با آن که
التقاط در نظر
عدهای
يك پديده
منفى
یا شیوه تفکر نامطلوب تلقى مىشود،
از نظر عدهای
دیگر
یک ضرورت
در مسير نوآورى
است و این دوگانگی، یک
دوراهى
به وجود میآورد که آیا
التقاط نقش تخريبى
یا نقش
سازنده دارد.
بطور کلی، تفکر التقاطی با تفکر اُرتدکس و محافظهکارانه
سازگار نیست. به عنوان مثال،
سعى در تطبيق
نظریه
تكامل
با مذهب
و یا
تفسير
کتاب مقدس با دانستههای
علمی
امروزین در واقع برای معتقدان مذهبی نوعی
التقاط
تلقی میشود. در هر حال، در
اخذ و اقتباس
یک اندیشه و تلفیق آن با اندیشهای
دیگر باید
تفاوتهاى اصولى
و بنیادی دو اندیشه را مورد توجه قرار داد و تناقض
و برخورد احتمالی آنها
را پیشبینی
نمود.
التقاط بیش
از همه در قلمرو دین و فلسفه و در مرحله بعد در
حوزه هنر مورد بحث و گفتگو است، و در تحقیقات علوم
زیستی و فیزیک و شیمی
جایی ندارد. زیرا در تحقیقات علمی، اتکا و استناد
به یافتههای
پیشینیان و استفاده از آنها
با هدفهای
تازه و روشهای جدید و بالاخره ارائه شکل
تغییریافته آنها
همه از اسباب و لوازم تحقیق و پیشبرد کار است و
نام التقاط بخود نمیگیرد. در زمینه هنر نمیتوان
گفت که یک هنرمند التقاطی آثار و کارها و سبکهای
مختلف را در کنار هم میگذارد، بلکه هنرمند
التقاطی در خلق یک اثر از آثار و ایدههای
دیگران فقط تأثیر میپذیرد. طی نیم قرن اخیر، برخی
نقاشان و مجسمه سازان و دیگر خالقان هنرهای ظریف
در ایران، ضمن حفظ زمینههای
اصیل ایرانی، از برخی آثار و معیارهای غربی نیز
الهام گرفتهاند
و هنر التقاطی را پذیرفتهاند.
در معماری هم تلفیق طرحها
و آثار سنتی با سبک معماری غربی خود نوعی التقاط
در هنر است. با استفاده از پیشرفتهای
علمی
در رشته الکترونیک، موسیقیدانان
غربی در اجرا و ارائه موسیقی کلاسیک تغییرات بسیار
بوجود آوردهاند.
عبارت انگلیسی
an eclectic taste in music
به معنی ذوق التقاطی در موسیقی است.
|