نوف سایت ادبی نوشین شاهرخی

بازگشت به صفحه قبل

دکتر بهرام گرامی

پُرسش ادبی

(کتان و مهتاب)

 

در خلال تهیه سلسله مقالاتی در زمینه شعر و ادب فارسی، به ابیات بسیاری برخورده ام که در آن ها نور ماه یا مهتاب جامه کتانی (= پنبه ای) یا قَصَب را می فرساید، می پوساند یا چون آتش می سوزاند، و یا تار و پود آن را از هم می ریزد و می پاشد. در مورد جامه کتانی در لغت نامه دهخدا نیز چنین آمده که "... شاعران پاره شدن آن [را] به سبب نور ماه گفته اند و ... آن جامه در مهتاب قوت ندارد." این باور دیرینه توسط شاعران نامی، طی هزار سال، در بیش از دویست بیت شعرمضمون قرار گرفته است.

 

اینجانب سابقه پیدایی یا چرایی باور "تاثیر مهتاب بر کتان" را نمی دانم و از این رو آن را به عنوان پرسشی از صاحبنظران مطرح می نمایم. نمونه هایی از این ابیات به ترتیب قِدمت (سال وفات شاعران) در زیر آورده می شود:

 

ز کین او دل دشمن چنان شود که شود

ز نور ماه درخشنده جامه کتّان (فرخی سیستانی)

از نام تو بگدازد بدخواه تو گویی

ماه است مگر نامت و بدخواه تو کتّان (ناصر خسرو)

با تن من کرد نور عارضت

آن که با تار قصب مهتاب کرد (سنایی)

گفتم ز چهره تو تنم را زیان رسید

گفتا ز ماه تار قصب را بود زیان (امیر معزی)

اگر چراغ بمیرد صبا چه غم دارد

وگر بریزد کتان چه غم خورد مهتاب (سعدی)

تو را که گفت که برقع بر افکن ای فتّان

که ماه روی تو ما را بسوخت چون کتّان (سعدی)

زود پوسد جامه پرهیز ما

کاین قصب در ماهتاب انداخته ست (اوحدی مراغه ای)

پیکرم در مهر ماه روی تو

گشته چون تار قصب بر ماهتاب (خواجوی کرمانی)

از برق تیغ با سپه خصم می کند

کاری که ماهتاب نکرده ست با کتان (محتشم کاشانی)

وارهان خود را از این همصحبتان

جمله مهتاب اند و دین تو کتان (شیخ بهایی)

در سرا پرده امکان نبود رنگ بقا

هر چه جز پرتو ماه است کتان است این جا (صایب)

بس که دلسردم ز تار و پود هستی در جهان

می تواند پرتو مهتاب سوزاندن مرا (صایب)

برق رخ گلگون تو را دل خس و خار است

مهتاب بناگوش تو را صبر کتان است (صایب)

بس که در ایام او دست تعدی کوته است

بر بساط ماه می گردد کتان دامن کشان (صایب)

پرتو مهتاب می سازد کتان را تار و مار

کی شود پوشیده آن سیمین بدن در پیرهن (صایب)

 

Bahram Grami, 225 Oak Leaf Drive, Winona, MN 55987, (507) 457-9412, bgrami@yahoo.com