صد شماره آرش
گفتگو با پرویز قلیچخانی مدیر مسئول و سردبیر نشریهی آرش و
نجمه موسوی دبیر تحریه
نوشین شاهرخی
شهرزادنیوز:
20.01.2008
نشریهی آرش در بهمن 1369 انتشارش را آغاز کرد و تا حال
صدشماره از آن منتشر شده است. مدیر این نشریه پرویز قلیچخانی با همکاری
مسعود نقرهکار و مهدی فلاحتی در ابتدا تصمیم داشتند نشریهای فرهنگی ـ
ورزشی منتشر کنند. اما سمت و سوی ورزشی آن بزودی کمرنگ شد و جای خود را به
نشریهای فرهنگی ـ اجتماعی داد. در سالهای نخست این نشریه ماهانه بود که
به تدریج به سالی پنج و چهار تا منجر شد.
انتشار صدمین شمارهی آرش با حجم و کیفیتی چشمگیر شهرزادنیوز
را بر آن داشت تا پای صحبت مدیر نشریه، پرویز
قلیچخانی و مدیر تحریهی آن، نجمه موسوی بنشیند.
آقای قلیچخانی شما در ایران از
فوتبالیستهای برجستهای بودید که پیش از انقلاب
طعم زندان و تبعید را چشیدید، چه شد که از فوتبال
به ادبیات روی آوردید؟
قلیچخانی: در
تبعید اکثر تبعیدیان سر جای واقعی خودشان نیستند.
من پس از استعفایم در سال 1990از سازمان سیاسی که
با آن کار می کردم، انتشار آرش را با دو تن از
دوستانم، مسعود نقره کار و مهدی فلاحتی شروع
کردیم. من مطمئن بودم که سابقهی ورزشیام، نقش
مهمی در ادامه ی کار نشریه خواهد داشت. سابقهی
فوتبال کمک بزرگی به من کرده است تا همکاری بخش
بزرگی از نویسندگانِ تبعیدی را جلب کنم.
چه ویژگیای این نشریه را از نشریات دیگر خارج از کشور
متفاوت میسازد؟
قلیچخانی: آرش
از همان روز اول، خودش را یک نشریهی تبعیدی
میداند. در واقع ما دنبال این بودیم تولیداتی را
منتشر کنیم که در ایران سانسور میشدند و امکان
انتشار نداشتند.
آرش ضمن این که خود را بلندگوی خانوادهی چپ می داند، ولی
تمام افکار متفاوت را نیز منعکس می کند؛ حتی برای
افکاری که مخالف چپ هستند زمینه فراهم شده تا
بتوانند نظرشان را مطرح کنند. باز بودن آرش و
رعایت پلوراریزم فکری در موفقیتش نقش داشته و نیز
همکاران. در این 16 ساله نود درصد اهل قلم تبعیدی
و حتی مهاجر در این نشریه قلم زدهاند و همکاری
کردهاند. این همکاری گسترده اعتباری به آرش داده
که در واقع مدیون همکارانش است.
در این صد شماره نشر آرش با چه مشکلاتی
دست و پنجه نرم کردهاید؟
قلیچخانی: یکی
از مهمترین مشکلات، توزیع است و مهمتر اینکه این
نشریات پول خودشان را درنمیآورند. چون ما در
شبکههای توزیع بینالمللی کشورهای میزبان نیستیم،
پس از امکانات شخصی برای
توزیع استفاده میکنیم، بنابراین دچار
هزینهی سنگین و مشکلات مالی میشویم. ما از روز
اول به هیچ انجمن یا مؤسسهای وابسته نبودهایم،
به جز به مخاطبین و خوانندهها. اگر کمکمالی
دوستان نبود،
آرش هم به سرنوشت نشریات دیگر دچار میشد و
مجبور میشد تعطیل کند. مایهی خوشحالیست که
دوستان با کمکمالی کوچکشان همیاری کردند و
ادامهکاری آرش را تضمین کردند.
خانم نجمه موسوی، در نوشتهتان به نام "بازگشتی در کار نیست"
در آرش شماره صد، حسرت و تلخی عمیقی دیده میشود
تا جایی که متن را با "وطنی که دیگر وطن ما نیست"
پایان میبخشید. چرا؟
موسوی:
این تیتر بیانگر چیزیست که من میخواهم در
این مقاله بگویم. من دیدگاه معینی را مطرح میکنم
و حسرتی در آن نیست. تا زمانیکه این وضع در ایران
هست، ما نمیتوانیم بازگردیم. حتی اگر برگردیم، آن
وطنی را که گذاشتیم و آمدهایم، بازنخواهیم یافت.
تبعیدی از سرزمین و زادگاهش
به جایی دیگر رانده و پرتاب میشود. دورانی
میگذراند تا محیطش را بشناسد و بفهمد که از کجا
آمده، چرا آمده و چرا به اینجا افتاده و بتواند
وطن را درونی کند و خودش را دریابد. و در این
دریافت هست که هرکسی تغییر میکند.
از یک طرف تغییراتی است که ما کردهایم. نگاهمان و خودمان و
یکی دیگر وطنی که تغییر کرده است. مثالی میآورم:
مثل عاشقی که معشوقش را گذاشته و سیسال بعد اگر
حتی او را ببیند، دیگر آن معشوق معشوقی نیست که سی
سال پیش دیده و دیگر آن رابطه نمیتواند برقرار
شود.
شما چه تفاوتی میان ادبیات تبعید یا مهاجرت میبینید؟
موسوی: در
مهاجرت یک نوع اختیار هست که در تبعید نیست. در
مهاجرت اختیار به بازگشت نیز هست که باز در تبعید
نیست. در همین عدم اختیار این دو مقوله با یکدیگر
متفاوت میشوند. دریافتشان از محیط اطراف و
چشماندازشان نیز به همین گونه.
تبعیدی به نوعی دنبال هویتی هست که از آن ساقط شده است، او
از ریشه اش قطع شده است. ولی مهاجر همیشه میل
برگشت به ریشهاش را دارد. ریشهی تبعیدی باید
دوباره پرورانده و بازسازی شود که گاه تراژیک
میشود و بازتابش را در ادب و هنر نیز میبینیم.
مهمترین ویژگی ادبیات تبعید غیرقابل چاپ بودنش در کشور منبع
هست.
سهم زنان در این ادبیات را چگونه ارزیابی میکنید؟
موسوی: من
البته در این زمینه کار تخصصی نکرده ام. ولی بطور
کلی بنظرم زنان در تبعید و در کشور میزبان رشد
کردهاند و جهش بالاتر و بیشتری نسبت به مردان
داشتهاند. همچنین زنان در ایران با توجه به
محدودیتهای مبارزاتشان در داخل خیلی
فعالتر بودهاند و قدمهای زیادی برداشتهاند و
رشد چشمگیری داشتهاند. در کل زنان در این دوران
در خارج از کشور در زمینهی ادبیات، هنر و زندگی
اجتماعی نقشهایی مثبت داشتهاند، و حرکت به پیشی
برداشتهاند.
اگر حال به آرش شمارهی صد بپردازیم،
به جز بخش ادبیات زنان، طرحهای رو و پشت جلد و
میان مطالب مردان را به تصویر میکشند. چرا طرحها
در نشریه اینقدر مردانهاند؟
موسوی:
زنان بیشتر با مجلات زنان کار میکنند و با اینکه
ما با آنان تماس گرفتهایم، ولی کارهای زنان را کم
داریم. ما البته کار را سفارش نمیدهیم و طراحان
کارهایشان را برای ما میفرستند. قصد بخصوصی در
این مورد وجود ندارد و ما همواره همکاری زنان را
خواستاریم و از آثار آنان استقبال میکنیم.
قلیچخانی:
زنان در عرصهی طرح کمتر کار کردهاند و مردان در
این زمینه بیشتر. حتی در عرصهی بینالمللی. به
نظر من، طرحهای دوست عزیزمان فرهاد فروتنیان که
در رابطه با تبعید
برایمان ارسال کرده است، کارهای بسیار با
کیفیتی است. برای همین دو طرح رنگی آن را برای رو
و پشت جلد انتخاب کردیم.
چشمانداز ادامهکاری آرش را چگونه میبینید؟
موسوی: با
رسیدن به شمارهی صد ما به یک سرفصلی رسیدهایم.
که خواستیم آن را با حجم و کیفیت در شمارهی صد
نشان دهیم. ایدههایی داریم که مجله را تماتیک
کنیم ولی با توجه به امکانات به نظر میآید که کار
مشکل و شاید نشدنی باشد. هنوز برای شمارهی بعد و
تعیین خط و مسیرش فرصت داریم.
قلیچخانی:
شایعه شده بود که آرش با شمارهی صد میخواهد
تعطیل شود! اما اینطور نیست. فعلاٌ به همان شکل
سابق ادامه پیدا میکند تا اگر بتوانیم
هیئتتحریریهای سامان دهیم که نیرو بگذارد و روی
کارهای عمیقتر کار کند.
البته، با وجود
نشریات الکترونیکی طبیعی است که نشریات چاپی،
مشکلتر شده است. که اکثر دوستان اهل قلم مقالات
دو سه صفحهای به نشریات اینترنتی میدهند و زود
هم دیده میشوند. هر چند که تولید اندیشه تاریخاٌ
کتبی بوده و اینترنت کلامی است شفاهی. در واقع
اینترنت شکلی از گفتار شفاهی مدرن است. در ضمن،
اینترنت تولید اندیشه را کمتر کرده و به
سطحینگاری دامن زده است. و دیگر کمتر میبینیم که
کارهای عمیقتر و پختهتری صورت بگیرد و هر روز
هم این کار کمتر میشود، بنابراین فعلا رفتن بر سر
کار تماتیک زود است.
با سپاس از شما نجمه موسوی و پرویز قلیچخانی که در گفتگو با
شهرزادنیوز شرکت کردید.
|