آرامش را کدامین کنش؟
کریم بهجت پور
(هانوفر 26 آبان 1386)
17
نوامبر 2007
پاجوش هزارهام
که در هیبت حجمی
هر از گاهی!
باره باره به جرمی!
کِشیدنَم به زیر
ریشه ریشه شکافَیدَنم به هیچ
پاداش شرمی دهند،
که کردهام؟
و باز!
در انتظام نوبت دیگر!
با زخمدردی از عفونت بیمرهم
در سیاهچال دوزخ مخمور
در انتظار پابرسَرانم
که تکههای تن را
که چندان نمانده ز جان،
به خود میمکند.
پاره پاره روانم را،
زره زره جَوند و باز
من در عجبام!
که کدامین امید؟
مرا ایستا و نیمه جان
- به زندگی-
که چیزی از آن، نمانده به جا
پیوند میزند.
و کدامین عشق ِ سرکشی است؟
که همچنان؟
هر چند تنها
به فردا، پیوند میزند.
من ایستادهام؟
من ایستادهام!
ای آشنای ناشنا
ز پاچنگ د ِیر ِمغان
نگاهی فکن به دور
همه در، آمد و شدند.
بوی آزادی را میشنوی؟
آرامش را
کدامین کنش به معنی خواهد نشست؟
آرامش را کدامین کنش؟
کدامین کنش؟
|