جمعه
19 ژوئن 2009 نخستین روز از بیستمین
کنفرانس بنیاد پژوهشهای زنان ایرانی
در مرکز فرهنگی (پاویلون) شهر هانوفر
برگزار شد.
اولین روز کنفرانس با ترانه و
آوازخوانی زنان آغاز شد و پایان یافت.
فیلمی نیز از سوی میزبانان کنفرانس
تهیه شده که دربرگیرندهی تکههایی از
بیست سال کنفرانس های بنیاد بود. به
جز گفتگو با بنیانگزاران نخستین و
بسیاری از سخنرانان این دو دهه،
تاریخچهای نیز از بنیاد ارائه گردید.
همچنین امسال بجای زن نمونه از
میزبانان دو دههی بنیاد قدردانی شد.
از
خوشآمدگوییها که بگذریم، سه بحث در
کنفرانس مطرح شد.
بحث
نخست را باربارا دودن، مورخ و استاد
دانشگاه هانوفر، ارائه داد. بحث دوم
را لوا زند به نگارش زنان از تن خود
اختصاص داد و پایانبخش بحثهای امشب
میزگردی با شرکت اعظم قریشی، جمیله
داوودی، آذر شیبانی، شادی امین و
صدیقه فخرآبادی بود.
تن و
جان زن
باربارا دودن از تجربهی زنان از
تنشان میگوید. تنی که از نگاه
بیولوژیک تجریدی نگریسته میشود،
همچون تکهای گوشت بدون روان.
از
تن زن میگوید و از تجربههای خود در
دههی شصت آلمان و در بحبوحهی انقلاب
فرهنگی.
برای باز شدن بحث از
خود و تجربهی شخصیاش میگوید. از
خواهر دوقلویی
که پیش از تصادف در سن شانزدهسالگی،
پزشکان تشخیص میدهند که او به
بیماریای دچار است که کمکم حسهای
خود را از دست میدهد.
باربارا برداشت پزشکان را با نگاه به
تن زن در جامعه مقایسه میکند. نگاهی
از بیرون و نه از درون.
او
تأسف میخورد که در زبان آلمانی برای
"بدن" تنها یک واژه بکار میرود و تن
و جان را به بدن تنزل میدهد.
بحث
به زبان آلمانی بود و کمی پیچیده.
برخی از شرکتکنندگان بحث را جذاب
یافتند، اما دیگرانی معتقد بودند که
بحث او پراکنده بود و نتوانست تجربهی
شخصی خود را با جنبش زنان پیوند دهد.
از
تننویسی زنانه در وبلاگ فارسی
لوا
زند از افرادی میگوید که در مدت یک
ماه از تن خود نگاشتهاند. وبلاگ
"همخوابگی" از زدایش موهای تنش پیش از
همخوابگی مینویسد و میپرسد که آیا
مردان نیز پیش از همخوابگی چنین
زحمتهایی به خود میدهند.
بحث
به وبلاگهای دیگر سرایت میکند.
وبلاگهای دیگری نیز از خود
مینویسند. اما برخی زنان و مردان
نگارش چنین موضوعاتی را "استفراغ"،
غیراخلاقی و یا گناه میانگارند و پس
از مدت کوتاهی بحث از تننویسی به این
تغییر میکند که آیا نوشتن از
خصوصیترین مسائل تن درست است یا نه.
برخی از شرکتکنندگان
بحث لوا را جالب و جمع و جور و زنده
مییافتند و برخی سطحی، فاقد نگاهی
ژرف و همهجانبه.
شادی
صدر بر این نظر است که لوا به مخاطبین
این وبلاگها نپرداخته و کامنتها را
بررسی نکرده است، چراکه خوانندگان نیز
در کامنتها از خود نگاشتهاند.
شکوفه تقی بر این نظر است که نگاه به
جنسیت یک مسئلهی مجرد نیست، بلکه
نگاه جامعه به زن باید عوض شود و برای
چنین منظوری باید یک اتفاق فرهنگی
بیافتد.
شکوفه تأکید میکند که
جنسیت زن ملک قانونی مرد محسوب میشود
و تابویی است که نباید دربارهاش صحبت
شود. اما بدون پشتوانهی فرهنگی و
آموزش هر حرکتی میتواند به نقطهی
آغاز خودش بازگردد. ولی آموزش خود
حرکت ایجاد میکند.
وی
ادامه میدهد که زمانی میتواند چنین
حرکتهایی نتیجه دهد که هویت
وبلاگنویس مشخص باشد، بدون ترس
بنویسد و جامعه ـ با پشتوانهی آموزشی
خود ـ نیز پشتیبانش باشد.
میز
گرد
میز گرد "20 سال بنیاد
پژوهشهای زنان ایران، دستآوردها و
کاستیها" با سخنرانان و شرکتکنندگان
کنفرانسهای دو دهه، با پنج سخنران
ارائه شد.
برخی
از سخنرانان به تاریخچهی بنیاد اشاره
میکنند که در فیلم پس از آن نیز این
تاریخچه تکرار میشود.
آنان
به تجربههای شخصی خود در سمینارهای
مختلف اشاره میکنند، به فراز و
نشیبهایی که کنفرانس در این سالها
داشته، به تأثیر متقابل بنیاد و
جنبشهای زنان و نیز زنان غیرایرانی
میزبانان کنفرانس.
همچنین به رابطهی
زنان تبعیدی و فعالین در ایران با
نگاههای متفاوتی برخورد شد. آذر
شیبانی بر این نظر است که نباید از
زنان مذهبی در ایران دعوت کرد.
از
نظر بسیاری از شرکتکنندگان بحثهای
میزگرد بسیار پراکنده، طولانی و
تکراری بود همراه با تعارف و
تعریفهای زیاده از حد.
مهری
بقدری از بحثها سرخورده است که از
آمدنش از تگزاس پشیمان شده. وی انتظار
بسیار بیشتری از سمینار و بویژه
میزگرد آن دارد.
شیدان وثیق از سخنرانی آذر شیبانی، به
عنوان سخنران و نیز گردانندهی میز
گرد و کف زدن شرکتکنندگان بسیار
سرخورده است. وی بحث وی را شامل
شعارهایی میداند که به سازمانهای
سنتی سیاسی دههها پیش متعلق است.
از
نظر وی آذر مفاهیمی چون "سکولار" را
اشتباه به کار میبرد، چراکه سکولار
به معنی غیرمذهبی نیست و او چنین
سخنرانیای را خلاف "پژوهش" که در نام
کنفرانس درج شده میداند.
سعیده سعادت حضور شرکتکنندگان را به
عنوان سخنران در این میز گرد مثبت
ارزیابی میکند، هرچند که از نظر وی
صحبتها عمیق نشدند و در سطح باقی
ماندند.
تداوم کنفرانس پژوهشها
شهروز رشید تداوم کنفرانسهای بنیاد
پژوهشها را که میتواند انسانها را
از جاهای مختلف با گرایشات گوناگون
کنار یکدیگر آورد، در کنار نشریه کاری
نادر در میان اپوزیسیون خارج از کشور
میداند.
حمید
نوذری بنیاد را تجربهای یکتا
میبیند، چراکه هیچ نهادی پس از
انقلاب در میان ایرانیان وجود نداشته
که بیست سال تداوم داشته باشد.
وی
انگشت گذاشتن به حساسترین جاهای
فرهنگ این ملت و تلاش در تغییر فکر در
تابوها را از دستآوردهای بنیاد
میبیند.
او
اضافه میکند که بنیاد گرایشهای نظری
مختلف را منظما در ارتباط مستقیم قرار
میدهد و ارتباطی نسبی با فعالین در
ایران برقرار میکند.