نوف سایت ادبی نوشین شاهرخی

بازگشت به صفحه قبل

شب چله و تولد خورشیدخانوم
   


    1386-09-29      شهرزاد نیوز:  نوشین شاهرخی

شهرزاد نیوز: شب چله را جشن زایش خورشید دانسته‌اند. از آنجا که این آئین بسیار کهن در میان بومیان نجد ایران وجود داشته، این پرسش پیش می‌آید که خورشید در آن هنگام چه جنسیتی داشته است؟ در دین زرتشتی و زروانی‌گری و شعر کلاسیک فارسی خورشید مرد است و در فرهنگ عامه‌ی مردم، اشعار کودکان و قصه‌های شفاهی که سینه‌ به سینه هزاران سال نقل شده و می‌شود، خورشید زن است. آیا همچون ادیان آریایی خورشید جنسیتی مذکر داشته و یا نه، همچون افسانه‌های کهن ایرانی، خورشید زنی زیباروی بوده با چشمانی گشاده، درشت و سیاه، و ماه عاشق‌ دل‌سوخته‌ای که شبانه به جستجوی معشوق سپهر را زیر پای می‌گذاشته است.
البته این پرسش در حد پرسش می‌ماند و در نجد ایران آنقدر ادغام فرهنگ‌ها و آئین‌های گوناگون وجود داشته، که نمی‌توان پاسخی برای این تناقضات اسطوره‌ای و فرهنگی یافت.

تاریخچه‌ی شب چله

در رابطه با شب چله چندان منابع تاریخی‌ای در دست نیست. تنها در کتاب‌های تاریخی اشاره‌هایی به این جشن شده است. ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه* از این عید به عنوان "میلاد اکبر" نام می‌برد که به معنای زایش خورشید است. گردیزی نیز در زین‌الاخبار ماه دی را نزد مُغان ماه ایزد می‌نامد: "... و این ماه دی به نزدیک مغان ماه خدای است و این روز را سخت مبارک دارند..." تاریخ‌نگاران روز اول دی‌ماه را خرم‌روز و خورروز نیز نامیده‌اند که به معنای روز خورشید می‌باشد. نام ماه دی به معنی دادار و ایزد نیز با تولد خورشید در رابطه است.
نخستین روز دی ماه جشنی به نام دیگان برپا می‌شده که در آن شاه از تخت به زیر می‌آمده و هم‌نشین برزگران با آنان غذا می‌خورده است.

تفاوت یلدا و چله

اغلب پژوهش‌گران بر آنند که جشن چله مربوط به آئین‌های پیش از زرتشت می‌باشد و به آئین مهر مربوط بوده، اما زرتشتیان این عید را نیز مانند نوروز و مهرگان پذیرفته‌اند. از سوی دیگر این عید با جشن میلاد مسیح نیز درهم آمیخته است. در سده‌های نخست میلادی مهرپرستی در امپراطوری روم بر مسیحیت برتری داشت و تنها در سده‌ی چهارم مسیحیت دین رسمی شد، آئین مهر سرکوب گشت و کلیساها بر معابد مهرپرستی جای گرفتند. اما تأثیر چند سده مهرپرستی در برخی از آئین‌ها باقی ماند، از جمله مهر زادروزش را به پسر خدای مسیحی سپرد و روز میلاد مسیح بر میلاد مهر در روم باستان منطبق گشت.** تفاوت در جابجایی تولد مسیح در 25 دسامبر و زایش مهر در نخستین روز دیماه یعنی 22 دسامبر به جابجایی روزهای کبیسه‌ی میلادی بازمی‌گردد.

یلدا واژه‌ای سُریانی به معنای میلاد می‌باشد، که از زبان سُریانی به عربی و از عربی به فارسی آمده است و بیشتر با مراسم مسیحی دررابطه است تا شب چله که با مراسم کهن زایش خورشید در دین کهن میترایی در پیوند بوده است.
دکتر جلال خالقی مطلق، مصحح شاهنامه به پرسش‌ام در رابطه با تفاوت یلدا و چله چنین پاسخ می‌دهد: "من کاربرد واژه‌ی یلدا را برای مهرپرستی درست نمی‌دانم. حدس من این است که اگر از تولد مهر مغان، یعنی مهر پیش از زرتشت چیزی در ایران مانده باشد همان جشن شب چله هست که در میان مردم رسم است، و نه زیر نام شب یلدا. اگرچه شب چله و شب یلدا هر دو بلندترین شب سال گفته شده‌اند. شب چله با آئین ایرانی مهرپرستی مغان ارتباط دارد و یلدا به تولد مسیح. بنابراین این شب در آئین ایرانی شب چله نام دارد."

سنجش نور در دوره‌ی اشکانیان

دکتر مرادی غیاث‌آبادی اعیاد کهن ایرانی را با تحولات کیهانی در پیوند می‌بیند و پژوهش‌هایی در بناهای تاریخی در ایران جهت سنجش رسیدن خورشید به مواضع سالانه انجام داده‌ است. از وی قدمت این بناها و رابطه‌ی آن‌ها را با شب چله پرسیده‌ام: "بنای چارتاقی نیاسَر (کاشان) در حدود دو هزار سال پیش ساخته شده است. یعنی در اواخر عصر اشکانی. این بنا بگونه‌ای ساخته شده که آغاز هر فصل سال را میتوان در آن تشخیص داد و عملا با مشاهده‌ی محل طلوع خورشید از روزنه‌هایی خاص، دانست که هنگام آغاز کدام فصل سال است. در نتیجه این بنا نمونه‌ای از یک سازه‌ی تقویمی است که نشان‌دهنده‌ی انقلاب زمستانی یا شب چله است. شب چله در این بنا بگونه‌ای ملموس در می‌آید و تنها تقویم‌ها نیستند که خبر رسیدن شب چله را می‌دهند."

شب یلدا در شعر فارسی و فرهنگ عامه

از شب چله ما نامی در اشعار فارسی نمی‌بینیم. در عوض در شعر فارسی یلدا بیشتر تجسم میلاد مسیح و در برخی موارد نماد شب دراز بی‌سحر و شب هجران و در عین حال گیسوی یار است. و نیز به عنوان شبی نحس و تیره و شوم همانند این شعر معروف سعدی به تصویر کشیده می‌شود:

یاد آسایش گیتی بزند بر دل ریش / صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود
و یا آنگونه که در برهان قاطع آمده است: "...گویند آن شب به غایت شوم و نحس و نامبارک باشد."***
برخلاف تصویر منحوس شب یلدا در شعر کلاسیک فارسی، این شب در میان مردم شگون دارد. در فرهنگ عامه در این شب به خواستگاری می‌روند و این شب را برای پیمان زناشویی یکی از خوش‌یمن‌ترین شب‌های سال می‌انگارند. البته باید اشاره کرد که پیشنهاد وصلت در این شب احتمالا به آئین مهر بازمی‌گردد. چراکه مهر ایزد پیمان است و نام عشق را بر تارک خود دارد، بنابراین دور نیست که برنامه‌ریزی برای وصلت زناشوئی در شب تولد چنین ایزدی صورت می‌پذیرد تا همواره با تولد ایزد مهر، عشق و پیمان وفاداری نیز در وصلت زوج بیشتر شود.

قصه‌های مادربزرگ و ستیز نور و تاریکی

قصه‌گویی مادربزرگ‌ها در این شب زبانزد است. شاید با حکایت وقایع شگفت‌انگیز مردم از درازی شب می‌کاستند تا زمان کوتاه‌تر به نظر آید و شب تیره و تار زودتر بگذرد. شاید هم این قصه‌گویی در کنار شمع و آتش از اسطوره‌ی کهن‌تری نشان دارد. ستیز میان نور و تاریکی که اساس اضداد در ادیان ایران باستان است. و یا تضاد میان روح و جسم که روح همان نور است و جسم تاریکی گیتی که با چاه تیره مقایسه می‌شود و تبلور آن هنوز در عرفان ادامه دارد. یلدایی که در شعر خاقانی در جسم کثیف و گیتی تجسم می‌یابد:

تو جان لطیفی و جهان جسم کثیف است / تو شمع فروزانی و گیتی شب یلدا
شاید ایرانیان با بیدار ماندن و آتش افروختن تاریکی را پس می‌زدند، از زیان‌کاری و نحسی دیوان اهریمنی می‌کاستند و جبهه‌ی نور را در پیروزی علیه تاریکی با شادی اهورایی قوی‌تر می‌کردند. و بهترین شیوه‌ی بیدار ماندن افسانه‌گویی است تا سپیده‌ی ایزدی بدمد. اگر ققنوس هندی از خاکستر ققنوس پیر سر بر می‌آورد، خورشید ایرانی از ستیز با اهریمن تاریکی پیروزمندانه تولد می‌یابد و هر روز بلندتر و درخشان‌تر می‌شود، تا در نیمه‌ی ‌سال به اوج شکفتگی خود برسد.

زنان و تدارک جشن چله

جشن‌های کهن بر اساس رویدادهای طبیعی شکل گرفته‌اند و تدارک این جشن‌ها بر دوش زنان بوده است. و زنان همواره سفره‌ی جشن‌ها را به زیبایی تزئین می‌کنند.

در سفره‌ی شب چله‌، زنان ایرانی شمع، انار، هندوانه، کدوی پخته، شیرینی، شربت و آجیل ویژه که هفت نوع حبوبات را دربر می‌گیرد قرار می‌دهند. انار میوه‌ای بهشتی محسوب می‌شود که نماد فزونی و برکت است و هندوانه نماد سرخی خورشید. خوردن هندوانه در افکار مردم از بی‌تأثیر گشتن بیماری و سرما در تن نشان دارد. البته امروزه ذرت و چیپس و چوب شور هم به سفره‌های شب چله راه یافته‌اند که به نمادهای این شب ربطی ندارند، اما دلخواه کودکان‌اند.
سنت بر این است که افراد خانواده نزد بزرگتر گرد می‌آیند و با افسانه‌گویی، فال حافظ و یا شاهنامه‌خوانی سنت کهن را زنده می‌کنند. البته گاهی جشن‌های بزرگتر به شکل دیسکو، بویژه در میان ایرانیان خارج از کشور جای دیگر سنت‌ها را گرفته است.

زنان زرتشتی علاوه بر این‌ها با سفره‌ای سبزرنگ میز را تزئین می‌کنند که میَزد نام دارد. کله‌قندها با زرورق‌های سبزشان در کنار گل‌ها به سفره جلا می‌بخشند. در این شب آش رشته می‌پزند. و نیز نانی به نام سیرُگ که در روغن کُنجد سرخ می‌کنند و با حلوای مخصوصی که آن هم با روغن کُنجد تهیه‌ می‌شود، با یاد گذشتگان بر سفره‌ قرار می‌دهند. آویشن نیز در قدحی آب به سفره رایحه‌ای خوش می‌دهد.****

* ابوریحان بیرونی، آثارالباقیه، ترجمه اکبر داناسرشت، ص 331
** برای مقایسه‌ی آئین مسیحیت و مهرپرستی و نفوذ آئین مهر بر مسیحیت بنگرید به: پرویز رجبی، هزاره‌های گمشده (جلد1) ص373 ـ 376
*** برهان قاطع، چاپ معین، ص 2448
**** با سپاس از مینا جم‌ترکی، دکتر بیژن غیبی و دکتر تورج پارسی که مرا در جریان مراسم شب چله‌ی زرتشتیان قرار دادند.

لینک مطلب

http://www.shahrzadnews.org/article.php5?id=775