نوشین شاهرخی
و تبعید تلخ
تصویرهای دور
یادهای کودکی
دانههای شکفتهی سرخ انار
پاکت نان قندی
چینهای عمیق پیشانی
دو دهه تبعید
تصویرهای گمشده
بوهای فراموششده
خاطرههای مهگرفته
از یاد رفته
در چینهای پیشانی زمان
رسوب یافته
تهنشینشده
تصویرهای ژرف رسوبی
دور و نزدیک
واقعی و رویایی
کودکی خفته در آغوش پدر
یادهای آغشته در بوی گل محمدی
یاس سپید و مزهی کال شلیل باغچه
صدای کریه تبر بر تن خونآلود درخت
و شکوفههایی که دگربار بهبار ننشست
صدای شکستهی مادر
تنیده در بغضی تلخ
"دخترم بیا
برای آخرین دیدار بیا"
"نمیتوانم"
"پدرت خواهد مُرد...
من خواهم مُرد...
بیا"
دو دهه تبعید
آغشته در یادهای دور
در مزهی ترش دانهای انار سرخ
در عطر برگ یاسی لای کتاب
کاش کندهای برجای مانده بود
آفت اما همهچیز را با خود برد
جز خاطره
جز حسرت
حسرت دیدار
یگانه دیدار
شاید
آخرین دیدار
...
و تبعید تلخ
اکتبر 2006 |